منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
*پرواز انتظار* إمام زین العابدین علیه السّلام فرمود: صور اسرافیل شاخ (مانند) بزرگى است یکسر آن طرف آسمان و یکسر آن طرف زمین و بعدد ارواح خلایق سوراخ دارد، و اسرافیل سه مرتبه در آن میدمد، (اول) نفخه فزع (دوم) نفخه موت (سوم) نفخه بعث و رجعت، زمانى که دنیا تمام شد و بآخر رسید امر مىکند حقتعالى باسرافیل بدمد در صور نفخه فزع را که همه ترسان و هراسان شوند و چون ملائکه به بینند اسرافیل را که بزمین مىآید و صور را در دست دارد گویند که خداوند اراده فرموده مردن اهل آسمان و زمین را، و اسرافیل در بیت المقدس و رو بقبله بایستد و در صور نفخه فزع را بدمد چنان که خداى تعالى مىفرماید: یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ (الى قوله) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ «1» یاد کن روزى که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است جز آنان که خدا خواسته همه ترسان و هراسان باشند و بمحشر در آیند و در آن روز کوهها بحرکت در آیند و فرو ریخته شوند و کسانى که نیکوکار باشند در آن روز پاداش بهتر از آن یابند و از هول و هراس قیامت ایمن باشند، و در آن روز چنان زمین بلرزه در آید که هر زن شیر دهى (با آن همه شفقت مادرى) طفل خود را فراموش کند، و از غایت دهشت زنان حامله سقط جنین کنند. و مردم چنان از خود بیخود شوند که گوئى مست و لا یعقل شدهاند، و محاسن سیاه جوانان سفید گردد، و شیاطین در اطراف دنیا پراکنده و هر یک بگوشهئى پناه میبرد، و این نفخه چنان هولناکست که اگر مردمان قبل نمرده بودند همگى از ترس آن مىمردند. (1) پس امر فرماید خداوند باسرافیل نفخه دیگرى بدمد که از آن سرى که بطرف زمین است صدائى بیرون آید و از آن صدا هیچ جنبندهاى باقى نماند نه از بشر و نه از جن و نه از شیاطین و نه از غیر ایشان، و از آن سرى که بطرف آسمان است صدائى خارج شود که در آسمان ذى روحى باقى نماند مگر آن کسانى که خدا بخواهد زنده بمانند و آنها عبارتند از جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل، پس خداى تعالى فرماید اى عزرائیل چه کسانى باقیماندهاند (و حال آنکه خودش مىداند) گوید: أنت الحى الذى لا یموت، پروردگارا جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل، پس امر فرماید قبض کند روح جبرائیل و میکائیل و اسرافیل را، سپس فرماید چه کسى باقى مانده (و حال آنکه خودش میداند) ملک الموت گوید بنده ضعیف مسکین تو عزرائیل، خطاب رسد بمیر اى ملک الموت، پس ملک الموت صیحه زند که اگر این صیحه را مردم پیش از مردن مىشنیدند همه میمردند و تلخى مرگ در دهانش پیدا شود و گوید اگر میدانستم در قبض ارواح چنین سخت و تلخست هر آینه مهربانى و مدارا میکردم بمؤمنین. پس زمانى که دیگر هیچ کس نباشد خداى تعالى فرماید: اى دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان، و کجایند ظلمکنندگان و متکبران؟ و کجایند کسانى که اموال جمع نمودند و حقوق واجبه آن را ادا ننمودند؟
سپس فرماید: لمن الملک الیوم، پادشاهى در این روز براى کیست؟ چون کسى نباشد که جواب گوید، پس خود فرماید: للَّه الواحد القهّار- براى خداى قادر قاهر. (1) پس آسمانها را درهم پیچد و ستارگان را بهم کوبد و کوهها را متلاشى سازد، و بدل کند این زمین را بزمینى که در آن معصیت نشده باشد و بنا حق خونى ریخته نشده باشد و گشاده باشد و کوه و بلندى و گیاهى در آن نباشد چنان که روز اول پهن بود، و همچنین آسمانها را تبدیل نماید چنان که مىفرماید: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «1» روزى که بامر خداوند تبدیل شود این زمین بزمین دیگر و هم آسمانها را دگرگون سازد تمام خلق در پیشگاه خداى یکتاى قادر قاهر حاضر شوند. و باز قرار میدهد بقدرت کامله خود عرش را بر روى آب همچنان که روى آب بود قبل از خلقت زمین و آسمان، پس آنگاه امر فرماید آسمان را که ببارد بر زمین مدت چهل شبانه روز که همه جا را آب فرو گیرد، پس اجزاء بدنهاى مردگان در میان آب باران جمع مىشود، سپس زنده فرماید جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و حمله عرش را و امر نماید باسرافیل که بصور نفخه بعثت را بدمد، و چون اسرافیل بصور دمد ارواح خلایق از سوراخهاى آن مانند ملخ بیرون آیند که پر مىشود بین آسمان و زمین، و بسوى زمین مىآیند و داخل در جسدهاى خود که در قبرها خوابیدهاند میشوند و بامر پروردگار زنده مىگردند و از قبرها بیرون آیند. (1) چنان که مىفرماید یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً کَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ یُوفِضُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِکَ الْیَوْمُ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ «1» آن روز بسرعت سر از قبرها بیرون آورند در حالى که چشمهایشان از هول و وحشت قیامت بخوارى و ذلت بزیر افتاده باشد، این همان روزیست که رسولان حق بآنها گفته بودند و وعده میدادند. پس آنها را بمحشر آورند و امر شود بآفتاب که از آسمان چهارم بآسمان دنیا آید و چنان صحراى محشر گرم شود که مردم در عرق فرو روند و عطش بر آنها غلبه نماید که زبانشان آویزان گردد و چنان گریه کنند که خون بجاى اشک از دیدگانشان بریزد ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج1، ص: 126 موضوع مطلب : یکشنبه 90 شهریور 6 :: 7:2 عصر :: نویسنده : *پرواز انتظار*
|